✘خســـــــتهـــ امـــــــ✘
|
کسی بی خبر آمد، مرادست خودم داد
کسی مثل خودم غم، کسی مثل خودم شاد
کسی بسته و آزاد، اسیر قفسی باز
کسی خنده کسی غم، کسی شادی و ماتم
کسی ساده کسی صاف، کسی درهم وبرهم
کسی پر ز ترانه ، کسی مثل خودم لال
کسی سرخ و رسیده، کسی سبز وکسی کال
کسی مثل توای دوست، مرا یک شبه رویاند
کسی مرثیه آورد، برای دل من خواند
من از خواب پریدم ، شدم یک غزل زرد
و یک شاعر غمگین، مرا زمزمه می کرد.